دست-نبشته ها

پاک-نویس های ابتدایی حسین نارون
فهرست
این جا مطالبی را به اشتراک میگذارم، باشد که بازخورد آن برای خودم و نشرش برای آنانی که باید نورِ راهی باشد.


در بابِ وطنم

اول بگویم که وطن را با "ط" دسته-دار مینویسم تا به قولِ رضا امیرخانیِ عزیز در "بی وتن" بتوانم نگاهش دارم. {ایراد نگیرید، کتابش را خیلی وقت است دادم امانت، به همین خاطر نتوانستم بررسی-اش کنم.}

وقتی میخواهیم از وطن حرف بزنیم، باید وضو داشته باشیم؛ باید بدانیم "وطن" از بزرگترین موضوعاتِ زندگی-مان است و وقتی میگویم از بزرگترین موضوعاتِ زندگی، یعنی چه بارِ معنایی و تعهدیِ بزرگی.

متأسفانه بعد از سی و اَندی سال و گذرِ مباحث و مسائلِ زیاد، هنوز باید برای خیلی ها کلاسِ درس گذاشت که: "مَنافعِ ملی" یعنی چه؟ "نظام" یعنی چه؟ "دولت" یعنی چه؟ ساختارِ وطنمان چگونه است؟ و...

کلام را این گونه آغاز میکنم.

"سید محمد خاتمی" آن گونه که در "نامه ای برای فردا[1]" نوشت، معتقد است به اصلاحات در درونِ نظام و به بیانِ خودشان 2گروه بیشترین فشار را داشتند، یکی مخالفینِ افراطی و یکی همراهانی که میخواستند ایشان اپوزیسیونِ داخلی شوند! حال آن که خیلی ها اصلا متوجهِ این (اعتقادِ ایشان به نظام و اختصاصِ اصلاحات به درونِ آن) نیستند و عده ای هم (که کم نیستند در اطرافیانِ ایشان) خود را به غفلت میزنند تا به مقاصدی برسند. {صحبت زیاد است}

از سویی، خیلی ها گویی فراموش میکنند که زندگی بر پایه ی معادلاتِ درجه ی بالا میچرخد؛ به همین خاطر مثلا به حمایتِ جمهوریِ اسلامیِ ایران از حزب اللهِ لبنان ایراد میکنند! (آن هم بر پایه ی نیم-آگاهیِ مخلوط به غلط!)

...



[1] نامه ی سرگشاده ی سید محمد خاتمی در زمانِ تصدیِ ریاستِ جمهوری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی