ساده-لوح-ی! (ساده-لوح بودن)
احتمالاتِ منفی را نمیتواند تصور کند و در نظر نمیگیرد؛ چنین فردی، آدمی ساده-لوح است.
آدم باید همواره مراقب باشد، مراقبِ هر چیزی که مهم است. خُب، حساب کتابِ 2- 2تا- 4تا است. جزوِ معادلاتِ زندگی است.
این جا به دلایل، سرچشمه و پراکندگیِ بدی ها و انواع و اقسامشان نمیپردازم. این متن تلنگری است برای اجتناب از ساده-لوحی، اجتناب از سوءِ استفاده از سادگیِ دیگران و تلاش برای ریشه-کنیِ چنین مُعضل و نقیصه ی موذیانه ای.
از کجایش بگویم؟!
طرف میداند که غیرِ راستگویی، نا مطمئن-گویی، حتا دروغگویی زیاد است، اما باز هم خودش را به غفلت میزند و در این غفلت غرق هم میشود! بعد، از مشکلاتِ فلان دوره میگوید و حرص میخورد و حرص میدهد.
خُب آدم! منطق چه بَدی داشت، که یکبار به خرج ندادی؟
یا در موردِ سوءِ استفاده-گران، اگر منطق را دُرست به خرج بدهند میفهمند که نمیشود همیشه عده ای را مغفول نگاه داشت و نکاتِ زندگیِ اجتماعی را باید مدِ نظر داشت.
یا در موردِ این که چرا باید به ریشه-کنیِ معضلات و نقایص همت گُماشت؟ که در نهایت برمیگردد به خودمان.
نوشتن بس است، اما زندگی بس نمیشود، انتخاب بس نمیشود و...