خدا بود و دیگر هیچ نبود ...
خوشا به حال کسانی که میفهمند حساب و کتابِ زندگی چیست و عاملند؛ همینانند که همواره زنده خواهند بود، سرافراز و پیروز.
شهید مصطفی چمران نیک میدانست که پیش از هر چیز انسان است، پیش از این که دکتر باشد، پیش از آن که فارغ التحصیلِ برتر و حتا همسر، پدر و ساکنِ آمریکا (یِنگه ی دنیا که قبله ی آمالِ خیلی هاست) باشد، انسان است؛ و خیلی چیزهای دیگر را هم خوب فهمیده بود و میدانست فهمیدن کافی نیست، عاملِ به علمش بود و گواه، این به نیکی از نوشته هایش، از نقاشی هایش و از رفتارش پیداست. این گونه است که هر سرنوشتِ دیگری برایش لباسی کوچک و بی قواره است و تنها شهادت است که برازنده اش است.
آدمی این چنین که تکلیفش با خودش روشن است، به تعادل و نظامِ فکریِ دُرست رسیده است (به میزانِ نزدیکی اش به نظامِ فکریِ دُرست) از افراط و تفریط به دور و مخالفِ ناراستی و خطاست، همان گونه که در مواضعِ ایشان نیز مشخص بوده است.