دست-نبشته ها

پاک-نویس های ابتدایی حسین نارون
فهرست
این جا مطالبی را به اشتراک میگذارم، باشد که بازخورد آن برای خودم و نشرش برای آنانی که باید نورِ راهی باشد.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

کم ظرفیتیِ واژگان و پایین بودنِ سطحِ اشتراکاتِ مؤثر سببِ بیشتر شدنِ نیاز به استفاده از ترکیبات و توضیحات می شود، و این خود ضعف هایی دارد. برای نمونه به عباراتی همچون "انسانِ متعهد" و "مسئولِ خدمتگزار" عباراتِ اضافی گفته میشود که به معنایِ حقیقی عباراتِ اضافی هستند که گاه استفاده از آن ها ضروری می شود و این ضرورت باید درمان شود. چرا این عبارات به معنای حقیقی اضافی اند؟ چون آدمی در مسیرِ "انسان شدن"، شاملِ "متعهد بودن" است و "مسئول بودن" شاملِ "خدمتگزار بودن". اضطرارِ استفاده از صفاتِ اضافیِ این چنین به مثابه ی درد است در بدن، نشانه ی وجود یا بروزِ مشکل.

در همین راستا همه ی عبارات چنین سرنوشتی ندارند، گاهی عبارات تیرِ خلاص-اند به کج-فهمی، فتنه، انحراف یا هر خطای دیگر، گاهی روشن-گری اند، همچون: ملتی برای ملت.

به همان گونه که بزرگان فرموده اند و خیلی به پیروی تکرار کرده اند، "سید محمد حسینی بهشتی" از نوادر بوده است؛ زمانی اوجِ شخصیتیِ چنین فردی مشخص می شود که بزرگی چون امام خمینی (رحمة الله علیه) و حضرتِ آقا (حفظه الله) که مسلط و نکته سنجند و در الفاظ رودربایستی و اسراف نمیکنند به بزرگی از وی یاد میکند.

از دلایلِ اضطرارِ استفاده از عباراتِ اضافی انحراف، استحاله، فتنه و تصاحب را میتوان نام برد که نمونه ی تصاحب و تفسیر به رأی زمانی به روشنی شعار داد: «بسیجیِ واقعی همت بود و باکری.» و چراییِ این شعار مهم است؛ حال آن که شهید محمدابراهیم همت و شهیدان باکری به روشنی بسیجیِ ولایی با خطوطِ قرمزِ اصولی بودند که در رفتار و سیره شان مشهود بود؛ حال #سید_مظلومان و از این دست.

در نهایت یادآور می شوم فقدانِ اشخاصِ بزرگی همچون حضرتِ امام خمینی (رحمة الله علیه)، جاوید الاثر امام موسی صدر، شهید سید محمد حسینی بهشتی و شهید مرتضی مطهری گرچه ضایعه ای بزرگ است اما برای جبرانش می بایست از برکاتِ به جا مانده از ایشان استفاده ی حداکثری نمود.


آمادگی

پرده ی اول:

با دوستی شراکتی کردم. ضرر کردم، هم اعصاب و زمان و انرژی، هم مالی (بیشتر خودِ او، به انتخابِ او، با وجودِ تذکراتم). از بزرگترین استدلالاتش که منجر به چنین نتیجه ای شد این بود: نمیشود با کسی تندی کنی، جَر و بحث کنی، پرخاش کنی و همکاری را ادامه بدهی!

این حرف مثلِ این میماند که بگویی: 2نفری که با هم دعوایشان میشود، نباید در یک شهر بمانند!

 

پرده ی دوم:

موقعیت ها، ظرفیت های متفاوتی دارند.

مثلاً دختری که سرپرستِ عروسکش است، امکانِ اشتباهِ بیشتری دارد، در صورتی که مادر، امکانِ اشتباهِ خیلی کمی دارد، چون موقعیتِ "مادری" موقعیتِ حساسی است. بعضی موقعیت ها به صورتِ ویژه حساس هستند. برای نمونه: مقامِ "عصمت" چنان مقامِ حساس و والایی است که هزینه ی زیادی هم دارد، مثلاً همین مورد را توجه کنید: نمازِ شب بر معصومین (علیهم السلام) واجب بوده است.

 

پرده ی سوم:

فضا، جَوّ، شرایط و افکارِ عمومی

اوایلِ پیروزیِ انقلابِ اسلامی فردی برای ریاستِ جمهوری رأی میآورد. فضا، فضایی ملتهب است. شرایطی که هم هجمه ی بیگانه هست و هم ترورهای داخلِ کشور. ذهن ها تقریباً آماده است تا تمام قد برای چیزی یا ضِدِّ چیزی بایستد، ترور ببیند و متوجه است که باید برای هر چیزی، به قدرِ ارزشش بَها قائل شد.

پس از طِی مراحلِ پیش بینی شده در قانون حکمِ عدمِ کفایتِ سیاسیِ او صادر و از سوی امام خمینی (رحمۀ الله علیه) عزل شد.

 

اشاره:

جایگاه هایی هستند که جایی برای آزمون و خطا، یا خیلی کمتر و کوچکتر از این ها نیستند؛ در خصوصِ این موارد میبایست قاطع بود. حتا به این اندازه که در صورتِ لزوم، دندانِ لَق را بیاندازیم دور! البته، اگر سرِ جایش وظیفه اش را انجام داد، بپذیریم، ممکن است تندی لازم باشد.

در طولِ سال های بعد از امام خمینی (رحمۀ الله علیه)، مواردی نیاز به عزل بود، که یا به استعفا ختم شد و یا به دلیلِ عدمِ آمادگی مسکوت ماند.

دُرست است که معادلاتِ زیادی وجود دارد و این بازی ها پیچیدگی های بسیار دارد، اما به عنوانِ جوانی پیگیر، فعال و در میدان میگویم: اگر آرمان-گرایانه و واقع-بینانه حولِ منافعِ ملی اجماعِ نظری و عملی کنیم، نه تنها دولتمردانی را که از تهدید به استعفای وزیر میترسند کنار میزنیم، بلکه، همه ی موانعِ پیشرفتِ ملی را پشتِ سر گذاشته و داغِ شکست را به دلِ حوادث میگذاریم.


جملاتی در بابِ بِیتِ رهبری

محوطه ای که تحت عنوان بیتِ رهبری شناخته میشود، پیش از انقلاب محلِ نخست وزیری و اداراتِ مرکزی دولت بود. این محدوده پس از رحلتِ امام خمینی (رحمت خدا بر او) برای استقرارِ مرکزیتِ نظامِ جمهوریِ اسلامی در نظر گرفته شد؛ یعنی محلِ دفترِ کارِ رهبر و دولت. خُب، هر چیزی اقتضائاتِ خود را نیز دارد، اعم از مَلزومات و مُلازِمات. برای نمونه تشکیلاتِ لازم جهتِ کارکرد و افزایشِ کارآیی این دفاتر و حفظِ امنیتشان با هزینه های کمتر.