دست-نبشته ها

پاک-نویس های ابتدایی حسین نارون
فهرست
این جا مطالبی را به اشتراک میگذارم، باشد که بازخورد آن برای خودم و نشرش برای آنانی که باید نورِ راهی باشد.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مرتضی مطهری» ثبت شده است

کم ظرفیتیِ واژگان و پایین بودنِ سطحِ اشتراکاتِ مؤثر سببِ بیشتر شدنِ نیاز به استفاده از ترکیبات و توضیحات می شود، و این خود ضعف هایی دارد. برای نمونه به عباراتی همچون "انسانِ متعهد" و "مسئولِ خدمتگزار" عباراتِ اضافی گفته میشود که به معنایِ حقیقی عباراتِ اضافی هستند که گاه استفاده از آن ها ضروری می شود و این ضرورت باید درمان شود. چرا این عبارات به معنای حقیقی اضافی اند؟ چون آدمی در مسیرِ "انسان شدن"، شاملِ "متعهد بودن" است و "مسئول بودن" شاملِ "خدمتگزار بودن". اضطرارِ استفاده از صفاتِ اضافیِ این چنین به مثابه ی درد است در بدن، نشانه ی وجود یا بروزِ مشکل.

در همین راستا همه ی عبارات چنین سرنوشتی ندارند، گاهی عبارات تیرِ خلاص-اند به کج-فهمی، فتنه، انحراف یا هر خطای دیگر، گاهی روشن-گری اند، همچون: ملتی برای ملت.

به همان گونه که بزرگان فرموده اند و خیلی به پیروی تکرار کرده اند، "سید محمد حسینی بهشتی" از نوادر بوده است؛ زمانی اوجِ شخصیتیِ چنین فردی مشخص می شود که بزرگی چون امام خمینی (رحمة الله علیه) و حضرتِ آقا (حفظه الله) که مسلط و نکته سنجند و در الفاظ رودربایستی و اسراف نمیکنند به بزرگی از وی یاد میکند.

از دلایلِ اضطرارِ استفاده از عباراتِ اضافی انحراف، استحاله، فتنه و تصاحب را میتوان نام برد که نمونه ی تصاحب و تفسیر به رأی زمانی به روشنی شعار داد: «بسیجیِ واقعی همت بود و باکری.» و چراییِ این شعار مهم است؛ حال آن که شهید محمدابراهیم همت و شهیدان باکری به روشنی بسیجیِ ولایی با خطوطِ قرمزِ اصولی بودند که در رفتار و سیره شان مشهود بود؛ حال #سید_مظلومان و از این دست.

در نهایت یادآور می شوم فقدانِ اشخاصِ بزرگی همچون حضرتِ امام خمینی (رحمة الله علیه)، جاوید الاثر امام موسی صدر، شهید سید محمد حسینی بهشتی و شهید مرتضی مطهری گرچه ضایعه ای بزرگ است اما برای جبرانش می بایست از برکاتِ به جا مانده از ایشان استفاده ی حداکثری نمود.


به چرخش ها، زمان، چرایی و چگونگی-شان توجه داشته باشیم.

برای #پیشرفت #به_سوی #آرمان_شهر #توجه_به_تغییرات #راهگشا و #الزامی است، #عبرت_گرفتن و کاربستِ آن ها الزامی است.

تحقیق در خصوصِ "حزبِ جمهوریِ اسلامی" از اهتماماتم است؛ و سومین یادداشتم در این وبلاگ اشاره ای به "چراییِ اهمیتِ حزبِ جمهوریِ اسلامی" بود.

اوجِ راهگشایی و درسِ عبرتِ مربوط به حزبِ جمهوریِ اسلامی در انشقاقِ آن است؛ دلایل، چرایی، زمان، دسته-بندی و طرفدارانِ هر کدام.

به طورِ خلاصه انشقاقِ حزبِ جمهوریِ اسلامی از اختلافِ سلیقه ها، به ویژه سلیقه های اجراییِ اقتصادی شروع شد و بارزترین مشخصه ی آن اختلاف بر سرِ اقتصادِ آزاد و دولتی بود. طرفدارانِ اقتصادِ آزاد افرادی بودند همچون سید علی حسینیِ خامنه ای و شهید مرتضی مطهری، و طرفدارانِ اقتصادِ دولتی افرادی بودند همچون مرحوم اکبر هاشمیِ رفسنجانیِ برهمانی و سید محمد خاتمی.

و این خیلی مهم است که چه مسیری طی شد، چگونه، هر کدام از آن افراد چه ها کردند، چه تغییراتی کردند، چه تأثیراتی گذاشتند، چه تأثیراتی پذیرفتند و... . این آن چیزی است که خیلی میتواند راهگشا باشد، چرا که عده ای چرخشِ بزرگی کردند و تأثیراتِ منفیِ بزرگی هم گذاشته اند! بازی ها خوردند و بازی ها درآوردند!

باز هم خواهم نوشت.