دست-نبشته ها

پاک-نویس های ابتدایی حسین نارون
فهرست
این جا مطالبی را به اشتراک میگذارم، باشد که بازخورد آن برای خودم و نشرش برای آنانی که باید نورِ راهی باشد.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریاست جمهوری» ثبت شده است


"جمهوریِ اسلامیِ ایران" با مجاهدتِ مردم و برای اهدافِ والای انسانی جان در کالبدِ ایرانِ عزیز ریخت و ریشه دَوانده و قد کشیده است؛ و این راه مستدام و بسیط است چرا که اهدافِ والایِ انسانی همانا اندیشه ی حقیقت-بین و هدفِ آرمانی است که به آوردگاهِ واقعیت تاخته و با تغییرِ واقعیات، آرمان هایش را عملی میکند، نه این که در مقابلِ واقعیات کُرنش نماید و این است جان مایه ی انسان.

اما از مشکلاتِ بر سرِ راه چرخشِ افرادِ کاروان است، حال به هر دلیلی که باشد. و این انقلاب کم ندیده است بر خود افرادی این چنین.

از زمانی که ساختارِ سیاسی تغییر نمود (پستِ نخست وزیر حذف گردید) تا به امروز جمهوریِ اسلامیِ ایران 4 رئیسِ جمهور داشته است که متأسفانه هر چهار نفر مبتلا به چرخش گردیدند، هر یک از بُعدی.

از چهار رئیسِ جمهور، 3 نفر مُلَبّس به لباسِ پیغمبرِ اعظم (صل الله علیه و آله) بوده اند؛ یعنی علاوه بر نمایندگیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران، نمایندگیِ قشرِ جلودارِ امت (روحانیتِ اسلام) را داشته اند و چرخششان پُر هزینه تر تمام شد.

صرفِ نمونه عرض کنم که یکی معتقد شد "زیرِ چرخِ توسعه گروهی لِه میشوند" (و این در مقامِ توجیهِ سیاست ها و اجرایشان گفته میشد) و دیگری بعد از سخنرانی-اش از دربِ کلیسا تا ماشین، با همه دست داد و دیگری حرفِ خلافِ واقع میزند و علاوه بر کارِ نُویل چَمبرلنی، خود را مبدل به نمادش ساخته است.

با توجه به چنین پیشینه ای و سپری شدنِ دهه ی سومِ انقلابِ اسلامی و تثبیتِ نظام، هم اکنون وقتِ آن رسیده است تا با نمایاندنِ چهره ی حقیقیِ آرمان ها و گفتمانمان، بازسازیِ چهره ی تخریب شده و عملِ انقلابی، کارآمدیِ انقلابمان را بیش از پیش و هر چه بیشتر به ظهور برسانیم.

در همین راستا، تصمیمِ جنابِ آقای دکتر محمدباقرِ قالیباف را، علاوه بر انقلابی بودن (در راستای منافعِ ملّی)، تصمیمی نکته-سنجانه، دقیق و هماهنگ با کلیه ی شعارهای ایشان میدانم و از ایشان سپاسگزاری و قدردانی مینمایم.

به امیدِ این که تک تکِ افرادِ دغدغه-مندِ انقلابمان (خواهانانِ منافعِ ملّی {منافعِ پایدار}، همچون عدالتِ اقتصادی و اجتماعی، صداقت، ظلم-ستیزی و...) یکدل، یکصدا و دست در دستِ هم برای اهدافمان تلاش کنیم و از تک رأی ها هم نگذریم. #بر_قرارمان_میمانیم!


( عبدالله گنجی: ) رابطه این دو موضوع با هم چیست؟

۱-چند روز است دهیاران به روستائیان می گویند ریاست جمهوری دو دوره ای است و اگر رای به همین رئیس جمهور داده نشود بودجه دهیاری قطع می شود.

این مساله در استانهای مختلف گفته شده است و  اینقدر فراگیر  است که تیتر یک روزنامه کیهان نوزدهم اردیبهشت شد.

۲-بیستم اردیبهشت جهانگیری وعده استخدام 33هزار و 500 دهیار را اعلام کرد.

معامله ی پایاپا یعنی همین.


اگر که آمار، تحلیل ها و پیش بینی ها افتضاح نبود، هیچ گاه اتاق های چاره-اندیشیِ معجزه-سازِ آن جریانِ خیلی وقت مرده، بزرگانشان، دولت و به ویژه شخصِ رئیسِ دولتِ مستقر فکرِ به میدان آوردنِ معاونِ اولِ خود را هم نمیکردند، چه برسد به عملیاتی کردنِ این.

 

{این پرانتز مهم است} (برای امثالِ بنده، که بنده کوچکترینشان هستم، در اولویت منافعِ ملّی است، منافعِ جمهوریِ اسلامی است، نه شخصِ فلان یا بَهمان؛ و هنگامی که نگاهت چنین باشد، حتا از وجود جریانی گمراه و سطحی-نگر و دست به گریبانِ منافعِ گروهی و شخصی آزرده میشوی، چه برسد به این که دولتی کارنامه ای سیاه داشته باشد؛ که این خسارت، ابتدا به نظام است و مردم.)

 

اما تحلیل ها خیلی زود به الزامی بودنِ این طرح انجامید و تلاش برای آن بود که توضیحات و توجیهات و در نهایت خرابی ها متوجهِ معاونِ اول شود و رئیسِ دولتِ مستقر به مدال های "اولین ها"ی آن بزرگان نیافزاید.

بالاخره، میبایست دوره ی تأثیرگذاریِ بازی های رسانه ای بر توده ی مردم و سوءِ استفاده از ابزارهای قدرت، توسطِ اجماعِ عمومی تمام شود؛ و بنده هم چون قطره ای از دریای ملتِ ایران امیدوارم اولین نقطه اثرِ این مهم همین انتخابات باشد. چه این که تحلیل هایی که به دورِ دومِ انتخابات میرسند متوجهِ "رأی سیاسی"، "توده-واری"، "سوءِ استفاده ی دارندگانِ ابزارِ قدرت" و "سیاسی-کاری" هستند و رئیسِ دولتِ مستقر، آن آقا و دوستانشان چشم به این ها دوختند.

و خیلی مهم است که این آقایان به کجا رسیده اند که (بر فرضِ محال) تُفِ سر بالای رئیسِ جمهور شدنِ معاونِ اولِ خودشان را (بعد از تنها 1 دوره ریاستِ دولت) متحمل شوند! این آقایان، همان هایی هستند که با دستِ خالی قمار کرده اند.

فتأمل.


یخچال ها رتبه ی انرژی دارند؛ مبنای رتبه-بندیِ یخچال ها نسبتِ کارِ مفیدی که انجام میدهند به میزانِ انرژیِ مصرفی است. مفهومِ راندمان (بازدهی) برای همه ی مجموعه ها (از یخچال، اتو، ...، ماشین، سانتریفیوژ، کوره، ...، تا مدرسه، گروه های علمی، فرهنگی، سازمان ها، وزارتخانه، دولت و...) تعریف میشود. برای بالا بردنِ بازدهی باید 2 کار انجام داد:

الف- کاهشِ اصطکاکات و هر گونه هدر-رفتِ انرژی.

ب- افزایشِ کارِ مفید.

 

دولت نیز به عنوان مجموعه ای واحد میبایست به افزایشِ بازدهیِ خود همت گمارد و در عینِ حال، به عنوانِ زیرمجموعه ای از نظام میبایست ملزم به افزایشِ بازدهیِ نظام باشد.

در ارتباط با افزایشِ بازدهیِ دولت در نوشتاری دیگر مطالبی را عرض خواهم کرد، و در این نوشته به موضوعِ مهمتر که نقشِ دولت در بازدهیِ نظام است میپردازم.

هم اکنون در دهه ی چهارمِ انقلابِ اسلامی بِسَر میبریم و نظامِ اسلامی تثبیت شده و شاکله ی نظاماتِ لازم شکل گرفته است. (خواهش میکنم توجه داشته باشیم که ملزومات و ملازماتِ شرایط و خواست هایمان چیست.) این که نظامِ اسلامی تثبیت شده و نظاماتِ لازم جهتِ استمرار و پیشرفتِ نظامِ مردم-سالاریِ دینی شکل یافته است معانیِ زیادی دارد، از جمله فرد-محور نبودن، هزینه-بر بودنِ رویاروییِ سخت برای دشمنان و...

دولت زیرمجموعه ی نظام است، زیرمجموعه ای سطحِ بالا، به مثابه ی چرخ-دنده ای مهم و تأثیرگذار در ساختارِ ساعتی دقیق. مجموعه ای از چرخ-دنده ها زمانی بیشترین بازدهی را دارد که چرخ-دنده ها در بالاترین سطحِ هماهنگی و با کمترین اصطکاکِ ممکن در فعالیت باشند. بنابر این وظیفه ی دولت از مَنظَرِ تأثیرگذاری بر بازدهِ مجموعه ی بزرگتر ایجاب میکند تا بیشترین هماهنگی را نظامات داشته باشد و چه در سطحِ اجرایی، چه سطحِ سیاستگذاری و اصلاحِ ساختار میبایست ملزم به این اصل باشد. و خودِ این اصل نیز ملزومات و ملازماتی دارد که پای-بندیِ به آن ها اهمیتی به مراتب عملیاتی-تر دارد.

فَتأمل.


.. #اعتدال و #عقلانیت که #گزاره_های_هویت_سیاسی_دولت_مستقر ..



#روحانی ... #الگوی #ایران_هراسی آمریکا را با " #رقیب_هراسی " بازنمایی کرد.



... #تاریک_میبیند ... به #کابوس_ویرانگر-ی گرفتار میشود که #ترجیح_میدهد " #هیجان_تصنعی " را برای #دور_کردن_اذهان_از_کارنامه_۴ساله، به میدان بیاورد.



... حتی #حامیان ایشان هم از فوروارد این #ادبیات_مشمئز_کننده خودداری کنند.



#او ... با #گذشته_نظام ... #رقابت_میکند



او سه گزاره را دیگر استفاده نمی کند. " #کلید " و " #تدبیر " و از همه مهمتر " #مبارزه_با_فساد " #از_گفتمان_ایشان_خارج_شده_است. #چرا؟


از مهمترین مؤلفه های تعیین-کننده ی پیشامدهای بعدی و آینده، افکارِ عمومی است؛ "افکارِ عمومی" عبارتی با گستره ی پهناورِ از خاص الخواص تا عام ترین عوام است که به فراخورِ حیطه اشکال و حیلِ متفاوت و مختلفی دارد. گاهی از ساده-لوحی نشأت گرفته و گاه پشتوانه اش پیچیده ترین افکار است برای زمانی احتمالی و دور.

نمونه های زیادی را میتوان مطرح کرد، از به ظاهر بی اهمیت ترین و پیشِ پا افتاده ترین ها تا سطحِ بالاترین ها با درجه ی فوقِ سری!

از آخرین بازی های کلید خورده، با هدفِ بهره برداری کوتاه تا میان مدت این است:

فلانی (از تَتمه ی پهلوی) که چند مرتبه شایعه ی فوتش منتشر شده است نامه ای مبنی بر درخواستِ افزایشِ فشار و تحریم علیه جمهوریِ اسلامیِ ایران به آن آقای تاجر (ترامپ) نوشته است و او با حاشیه نویسی که اگر حسن روحانی رئیسِ جمهور نشود چنین میکنم، نامه را ارسال کرده است برای جنابِ مُستَطاب، حضرتِ آقا (خدا حفظشان کند).

2 موضوعِ اصلی وجود دارد:

الف- صحت یا عدمِ صحتِ متنِ شایعه.

ب- هدفِ منتشر کنندگانِ شایعه.

نکته ی اول: تحلیل و ارائه ی راهبرد، پس از صحتِ اصلِ مطلب مطرح میشود و مسئولینِ امر میبایست ادای وظیفه کنند.

نکته ی دوم: در هر صورتی از موضوعِ الف، هدفِ منتشر کنندگان دارای موضوعیت است.

نکته ی سوم: هدف از این نوشتار پرداختنِ محدود به موضوعِ ب است.

 

با توجه به منتشر کنندگان (از نظرِ طیف و قشر)، منافعِ احتمالی از انتشار و پیشامدهای پیرامونِ حوزه ی تأثیرِ شایعه، میتوان اقدام به تحلیل نمود که با رهگیریِ نمونه های مشابه به غنای آن افزوده خواهد شد.

 

توجهِ سطحی و انتزاعی به این شایعه، در صورتی که آقای روحانی پیروزِ انتخاباتِ دوازدهمِ ریاستِ جمهوری شوند، این شائبه را ایجاد میکند که انتخابات بازیِ نظام است و نتیجه ی آن خواستِ نظام. شائبه ای که همیشه ی عمرِ انقلابِ اسلامی و نظامِ اسلامی خواستِ دشمنان بوده است و در راستایش از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند.

فتأمل.


در عمل، تفاوت ها و اختلافاتِ کوچک مهم است!

مجموعه از اجزایی تشکیل میشود که بیشترین و یا مهمترین اشتراک را دارند و زمانی بیشترین بازدهی را خواهد داشت که بیشترین همگرایی و هم-افزایی را داشته باشند. مجموعه منزلی است بعد از گذرگاهِ اختلافات و تفاوت های بزرگ. در مجموعه همه ی اجزا بر اصولِ مجموعه اتفاق دارند، هم نظری و هم عملی.

در این صورت سیستم شکل میگیرد و سیستم هم مَلزومات و مُلازِماتی دارد. از جمله ملازماتِ سیستم این است که حداقل هایی را تضمین میکند، مثلاً میل فرمانِ خودرو از هر سازنده ای که باشد، حداقلی از کار را انجام میدهد.

بنابراین چه آقای خاتمی رئیسِ جمهور باشد، چه آقای احمدی نژاد، چه آقای روحانی و... حداقل هایی وجود خواهد داشت. برای نمونه مرور کنیم:

-مذاکره ی مُستبدانِ جهان با جمهوریِ اسلامیِ ایران (حداقل) از زمانِ آقای خاتمی وجود دارد و این نشان-دهنده ی حداقلِ وزن و احترامی است که داشته ایم، چه تیمِ مذاکره-کننده را دولتِ آقای خاتمی تعیین کرده بود، چه دولتِ آقای احمی نژاد، چه دولتِ آقای روحانی؛ چه مذاکره-کننده آقای جلیلی باشد، چه آقای ظریف. اما جزئیات مهم است! این که تیمِ آقای خاتمی چه توافقاتی کرد؟ تیمِ آقای احمدی نژاد به چه توافقی رضایت میداد؟ تیمِ آقای روحانی چه توافقاتی کرد؟

عملکردِ فرهنگی، اقتصادی و دفاعی، داخلی و خارجی هم به همین صورت است.


به سببِ گزارشِ هواشناسی

میگفت که با وجودِ گذشتِ 14روز از آغازِ سالِ نو و فصلِ بهار، زمستان میخواهد به زور بماند؛ همین عبارت را برای آقای حسن روحانی (فریدون) زیر لب زمزمه کردم: "میخواهد به زور بماند"

...