دست-نبشته ها

پاک-نویس های ابتدایی حسین نارون
فهرست
این جا مطالبی را به اشتراک میگذارم، باشد که بازخورد آن برای خودم و نشرش برای آنانی که باید نورِ راهی باشد.


راهِ دُرست

      همه-گیرترین راه، لزوماً راهِ دُرست نیست؛ چه برسد به دُرست-ترین راه!


دلیلی برای کتاب خواندنِ بیشتر

*پُر واضح است که هر کتابی هم ارزشِ خواندن ندارد*

برای انتشارِ کتاب (توجه داشته باشیم: کتابِ ارزشمند)، نویسنده، خمیر-مایه ی اولیه ی ذهنیِ خود را با حساسیتِ بیشتری انتخاب می کند؛ پیرامونش زیاد کَنکاش میکند؛ زیاد وَرزَش میدهد، استراحتش میدهد و در نهایت به مقداری که به نیکی نزدیکتر است پُخت میشود. در این صورت همچون مقایسه ی بینِ غذاهایی با ارزشِ غذاییِ بالا تا پسماندهایِ غذایی میتوانی برای کتاب ها ارزشگزاری نمایی؛ و به همین طریق، مقایسه با نوشته های بادگونه ی دنیای مجازی.


اصل، واحد است.

برای شروع وجودِ آدمی را در نظر بگیریم. چه نگاه هایی پیرامونش وجود دارد؟ از نظریاتِ بسیار ریاضت-مدارانه تا نظریاتِ بسیار مرفحانه! آن هم در طیفِ وسیعی از اعتقاد به ادیانِ ابراهیمی تا ضدیت با خدا. اما اصلِ وجودِ آدمی نه تک تکِ این ها است و نه همه ی این ها با هم!

         ...


در بابِ وطنم

اول بگویم که وطن را با "ط" دسته-دار مینویسم تا به قولِ رضا امیرخانیِ عزیز در "بی وتن" بتوانم نگاهش دارم. {ایراد نگیرید، کتابش را خیلی وقت است دادم امانت، به همین خاطر نتوانستم بررسی-اش کنم.}

وقتی میخواهیم از وطن حرف بزنیم، باید وضو داشته باشیم؛ باید بدانیم "وطن" از بزرگترین موضوعاتِ زندگی-مان است و وقتی میگویم از بزرگترین موضوعاتِ زندگی، یعنی چه بارِ معنایی و تعهدیِ بزرگی.

متأسفانه بعد از سی و اَندی سال و گذرِ مباحث و مسائلِ زیاد، هنوز باید برای خیلی ها کلاسِ درس گذاشت که: "مَنافعِ ملی" یعنی چه؟ "نظام" یعنی چه؟ "دولت" یعنی چه؟ ساختارِ وطنمان چگونه است؟ و...

کلام را این گونه آغاز میکنم.

"سید محمد خاتمی" آن گونه که در "نامه ای برای فردا[1]" نوشت، معتقد است به اصلاحات در درونِ نظام و به بیانِ خودشان 2گروه بیشترین فشار را داشتند، یکی مخالفینِ افراطی و یکی همراهانی که میخواستند ایشان اپوزیسیونِ داخلی شوند! حال آن که خیلی ها اصلا متوجهِ این (اعتقادِ ایشان به نظام و اختصاصِ اصلاحات به درونِ آن) نیستند و عده ای هم (که کم نیستند در اطرافیانِ ایشان) خود را به غفلت میزنند تا به مقاصدی برسند. {صحبت زیاد است}

از سویی، خیلی ها گویی فراموش میکنند که زندگی بر پایه ی معادلاتِ درجه ی بالا میچرخد؛ به همین خاطر مثلا به حمایتِ جمهوریِ اسلامیِ ایران از حزب اللهِ لبنان ایراد میکنند! (آن هم بر پایه ی نیم-آگاهیِ مخلوط به غلط!)

...



[1] نامه ی سرگشاده ی سید محمد خاتمی در زمانِ تصدیِ ریاستِ جمهوری


عاشق شویم!

"عشق" موهبتی بس بزرگ است از آن که دستورِ زبانِ عشق را، بی-گُزاره در نَهادِ ما نَهاد.

         ...
        
          https://telegram.me/bivatanane/46


معادلاتِ زندگی، همگی، معادلاتی با درجه ی بالا هستند

بازی با معادلاتِ درجه ی کم، مختصِ مقطعِ اولِ مدارس است؛ چه این که همان زمان هم ساده ترین رفتار بچه ها (مثلِ دوستی های ساده و بی پیرایه شان) تابعِ معادلاتِ درجه ی بالا است.

         ...


آسان را که همه انجام میدهند!

"حرف زدن" آسان است. "خوب حرف زدن" کمی سخت. "گیرا حرف زدن" کمی سخت تر. ...

"وقت گذراندن" آسان است. "کمی با دقت وقت گذراندن" کمی سخت. "زندگی کردن" سخت تر. ...

"هر چه بادا باد" آسان است. "کمی حساسیت به خرج دادن" کمی سخت. "حساسیتِ لازم را به خرج دادن" سخت تر. ...

...

 

مردانگی به آن است که آن طوری که باید بود!

رایحه ی زندگی ات چیست؟

 

"آن چیز که در جُستنِ آنی، آنی!" و همانا متناسب با میزانِ خواستنت، زندگی ات رنگ و بویش را می گیرد.

          ....